گرم بازار(گَ) بازار گرم، بارواج، پررونق، پرمشتری: نهانی شده سوی پیکار کک که بر هم زند گرم بازار کک. فردوسی. رجوع به گرم شود ادامه... بازار گرم، بارواج، پررونق، پرمشتری: نهانی شده سوی پیکار کک که بر هم زند گرم بازار کک. فردوسی. رجوع به گرم شود لغت نامه دهخدا
گرم بازار پر رونق، پر مشتری، بازار گرم، با رواج ادامه... پر رونق، پر مشتری، بازار گرم، با رواج تصویر گرم بازار فرهنگ لغت هوشیار